هانیه حاجی ابادی



به نظر من دین نه تنها کمکی به این دنیا نکرده بلکه باعث دگرگونی و کلی اختلافات شده اگه دین وجود نداشت دنیا جای قشنگتری بود چرا که اگر ما در اروپا به دنیا می امدیم به احتمال زیاد 99 درصد یک مسیحی میشدیم اگر در اسرائیل به دنیا می امدیم به احتمال زیاد یهودی میشدیم دین چیزی است که جغرافیا تعیین میکنه ولی چیزی که حد و مرز نداره انسانیت است اگه به مسلمانان نگاه کنیم بیشتر به این درک میرسیم، افراد داعش هم نوعی مسلمان هستند وکتاب دینی و راهنمای انها قران است ولی چون دیدگاه غیر انسانی به قران دارند دست به کشتن انسان ها میزنند در صورتی که سایر مسلمانان اینگونه نیستند. پ. ن. انسانیت مهم ترین چیزی هست که ما باید در خودمون تقویت کنیم


زیگموند فروید بیشتر به خاطر اندیشه روانکاوی مشهور است ، اما به دین نیز علاقه زیادی داشت. فروید در بزرگسالی خود را ملحد می دانست ، اما سوابق و تربیت و سوابق یهودی او نقش مهمی در رشد اندیشه های وی داشت. او حتی چندین کتاب با موضوع دین را نوشت.فروید نسبت به دین چه احساسی داشت؟ در برخی از معروف ترین نوشته های خود ، وی اظهار داشت که این یک "توهم" است ، نوعی روان رنجوری و حتی تلاشی برای به دست آوردن کنترل جهان خارجی. وی در میان برخی از مشهورترین سخنان فروید دربار religion دین ، ​​در کتاب "سخنرانی های مقدماتی جدید در مورد روانکاوی" (1933) اظهار داشت که "دین توهم است و قدرت خود را از آمادگی برای تطابق با انگیزه های ذاتی غریزی ما می گیرد."وی در کتاب "سخنرانی های مقدماتی جدید در مورد روانکاوی" اظهار داشت که "دین تلاشی است برای تسلط بر جهان حسی که در آن واقع شده ایم به واسطه دنیای آرزو که در نتیجه ضروریات بیولوژیکی و روانی در درون خود توسعه داده ایم. [.] اگر بخواهیم جایگاه دین را در تکامل بشریت اختصاص دهیم ، این امر نه به عنوان یک کسب دائمی بلکه به منزله مقابله ای با روان رنجوری است که مردان متمدن باید در گذر از کودکی تا بلوغ از آن عبور کنند. "بر گرفته از www.verywellmind.com › freud-reli.

Web result

Religion According to Sigmund Freud - Verywell Min ds


در گذشته یهودیان تا حد زیادی حکایت تبعیض بر ضد انان وجدایی خودخواسته از همسایه هایه مسیحی یشان بوده است بعد از ظهور عیسی عبریان قدیم از سایر مردمانی که کنار انها در خاور نزدیک ومیانه میزیستن به شدت متمایز این شیوه ادامه یافت تا اینکه جداسازی یهودیان در جوامعه خودشان سرانجام در قرون وسطا با ایجاد گتو حالتی رسمی یافت گتو را خود یهودی ها تاسیس کردند به نظر یهودیان اجتماعی که از لحاظ جغرافیایی جدا و از لحاظ اجتماعی منزوی می بود بهترین فرست را برای پی گرفتن فرایض دینی ایجاد میکرد انزوای ظاهری یهود در طول هزاران سال فرستی فراخ برای ظهور جهش های ژنتیک فراهم اورد پیش از جنگ جهانی دوم نرخ ازدواج یهودیان بایکدیگر کمتر از پنج در صد بود در ۱۹ ۷۰حدود ۳۲درصد بایکدیگر ازدواج میکردند احتمال میرود که این امر وضعیت ژنتیک یهودیان را در اینده ای نه چندان دور تغییر دهد


فرانسه

1. آثاری که در حیطه روانشناسی مرضی عرضه گردید بیشترین کمک را در فرانسه به روانشناسی دین کرد.

2. ارتباط بیماری روانی با دینداری مهمترین موضوع روانشناسی مرضی در باب روانشناسی دین بود.

3. انواع گوناگونروان آشفتگی‌های دینی» وجود دارد که نشان دهنده ویژگی‌های عجیب و غریب اختلالال های روانی از ناحیه دین هستند.

اما افراد مهم:

ژان مارتین شارکو 93_25

1. بزرگترین عصب شناس عصر خود بود.

 

2. جن زدگی چیزی نیست جز نوع خاصی از هیستری.

 

3. شفای دینی را می‌توان از راه تلقین به خود و سرایت ویژگی‌های روانی در گروه تبیین و درک کرد.

 

پیر ژانه1947_59

1. شناخته شده ترین فردی است که از بین همکاران و شاگردان شارکو در روانشناسی دین کار کرد.

 

2. در مورد پژوهشهایش درباره حالتهای  استثنایی دینی بسیار شناخته شده است.

 

3. مشهورترین مطالعه ژانه مربوط به بیماری است به ناممادلین» که بین سالهای 96 تا 1904 در کلینیک بستری بود و به مدت چهارده سال پس از آن هم هر روز با او مکاتبه داشت.

 

4. مادلین گرفتگی عضلانی داشت و روی انگشت پاها راه می‌رفت. حالتهای شبه عرفانی داشت و این تجربه‌ها از حالتهای اتحاد وجدآور با خدا شروع می‌شد، به صلیب آویزان می‌شد و بی حرکت می‌ماند و به حالت شکنجه و عذاب ختم می‌شد و این حالتی بود که احساس می‌کرد خدا او را تنها گذاشته و رها کرده و او تحت تأثیر نیروهای اهریمنی است.

 

سالی چند بار زخمهایی در وی ظاهر می‌شد مثل زخمهای مسیح مصلوب.

 

5. ژانه با بررسی دقیق او به این نتیجه رسید که در پس این حالتهای متغیر عرفانی اختلال ضعف روانی قرار دارد. که امروزه به اختلال وسواس فکری ـ عملی معروف است.

 

تئودور فلورنو 1920_54

به حالتهای استثنایی روانی علاقه داشت. همراه وونت تحقیق کرد و سرانجام به ریاست مرکز روانشناسی تجربی دانشگاه ژنو رسید. به فرا روانشناسی علاقه داشت.مطالعات گسترده او درباره احضار ارواح به فهم روبه رشد ضمیر ناخود آگاه بسیار کمک کرد.علاقه‌ای جانبدارانه به دین داشت. او به دلیل ارائه دو اصل بنیادین معروف شد: که این دو اصل، اساس روان شناسی دین را فراهم می‌کنند.الف: اصل برون داشت امور متعالی، روانشناسان دین باید در مورد وجود مستقل موضوعات دینی(مثل خدا) نه موضع انکار و طرد و نه موضع تأیید اتخاذ کنند. آنها فقط احساس تعالی را مورد بررسی قرار می‌دهند و ظرایف و انواع آن را با دقت مشاهده و بررسی کنند.ب: اصل تفسیر زیست شناختی: بر اساس این اصل روانشناسی دین چهار ویژگی دارد.

1. دریافتن شرایط ارگانیک برای پدیدارهای دینی(فیزیولوژیک)

2. در بررسی دقیق عوامل درونی و بیرونی در سیر تحولی شان(ژنتیک یا تحولی)

3. در حساسیت به تفاوتهای فردی(تطبیقی)

4. در به رسمیت شناختن اینکه زندگی دینی، فرایندی زنده و بسیار پیچیده و مشتمل بر تعامل با بسیاری از عوامل استپویا».

 

 

 


در آلمان این رشته بیشتر مورد بحث فیلسوفان و عالمان الهیات بود. مثلاً شلایر ماخر برایش روانشناسی در مقایسه با الهیات امری درجه دو بود. با شروع قرن بیست و ترجمه آثار مکتب کلارک روانشناسی دین در آلمان رشد جدی‌ای پیدا کرد.گرچه روانشناسی عمقی در روانشناسی دین به سرعت جایگاه پیدا کرد. اما بسیاری از محققان آلمانی که در این رشته کار می‌کنند طرفدار رویکرد توصیفی‌اند.

ـ در سنت توصیفی. روشهای گوناگون از این قبیل به کار گرفته شده‌اند: زندگی‌نامه‌ها، اسناد شخصی مختلف نظیر اعترافات، زندگی نامه‌های خود نوشت، دفترچه‌های یادداشت، نامه‌ها، اشعار، مصاحبه‌ها، مقالات و دیگر چیزهایی که می‌توانند نمودهای فردی تجربه‌های دینی را نشان دهند.

ـ زندگی دینی خود پژوهشگران نیز منبعی حیاتی در این زمینه است.

ـ بنابراین بجای ارزیابی و استنتاج آماری که در آمریکا رایج است از توصیف، تحلیل و طبقه بندی کیفی استفاده می‌کنند.

 

یونگ وآدلر

1. یونگ و آدلر به دلیل توجه جدی به روانشناسی پدیدارهای دینی ممتاز هستند.

 

2. ارزیابی مثبت این دو از دین به عنوان نمایانگر ابعاد روح به نحو ژرف‌تر و جامع‌تر از سائق جنسی که فروید محور روح بشر می‌انگاشت نقطه جدایی آنها از فروید شد.

 

اریکسون

1. برجسته‌ترین شاگرد فروید

2. نظریه مراحلش در مسیر زندگی، ارزیابی مثبت‌تری از نقش دین در سلامت روانی به دست می‌دهد.

ویکتور فرانکل

1.به دلیلمعنی درمانی» که رویکرد و رهیافت دینی دارد بسیار برجسته است.

اثر :انسان در جستجوی معنی و .

2. کسانی که روانشناسی را همسو و مدد رسان اهداف دین رسمی می‌انگارند با شور و شوق زیاد از نظریه فرانکل استقبال می‌کنند.

 


استنلی هال

1. بنیان‌گذار روانشناسی دین در آمریکاست.

 

2. برای منطبق کردن دین با نیازها و مقتضیات شخصی و اجتماعی دنیای مدرن از روانشناسی به عنوان وسیله‌ای برای بازسازی دین باید بهره گرفت.

 

3. بنیان‌گذار دانشکده روانشناسی دین در دانشگاه کلارک آمریکا.

 

4. دوشاگرد برجسته داشت ،جیمز لوبا و ادوین استار باک. که موضوع مورد تحقیق این دو نوکیشی بود.

 

5. روش پرسشنامه و مصاحبه و زندگی خود نوشت را در بررسی‌های دینی بکار بردند.

 

فروید 1939_56

1. فروید و یونگ نقش زیادی در مباحث روانشناسی دین دارند.

 

2. فروید دین راتوهم» نِوَرِزِ جهان شمول» ومخدر» می‌نامید و امیدوار بود نوع بشر بتواند بر آن چیره شود.

 

3. به تحقیق درباره رفتار دینی علاقه‌مند بود.

 

4.چهارکتاب عمده در روانشناسی دین نوشت.

 

الف:توتم و تابو 1913

 

ب : آینده یک پندار 1927

 

ج : تمدن و ناخرسندی های آن 1930

 

د : موسی و یکتا پرستی 1939

 

5. منتقدان دین، فروید را پشتوانه بهتری برای اعتراضهای خود می‌دانند.

 

ویلهلم و نت 1920_32

1. پیشگام در درون نگری کنترل شده تجربی

 

2. بنیان‌گذار روانشناسی تجربی

 

3. فرایندهای عالی‌تر روانی در نمادهای فرهنگی‌ای مثل زبان، اسطوره و دین عینیت می‌یابد.

 

4. فنون روانشناسی فردی(پرسشنامه و.) که در آمریکا رایج است برای هر نوع روانشناسی دین بی‌فایده است.

 

5. فنون فردی حداکثر به اعتراف می‌انجامد.

 

6. با مورد پژوهی جیمز چیزی جز آسیب شناسی دین نمی‌توان بدست آورد.

 

7. او درصدد بود، دین را از طریق بازسازی گذشته بعید آن و تحولات بعدی تبیین کند که در حوادث ذهنی ابتدایی و غیر دینی ریشه دارد.8. اسطوره ابتدا با فرافکنی احساسات و نیازهای انسان به موجودات جهان طبیعت، خلق شده است و در فرایند جاندار انگاری به صورت موجودات زنده و متشخص ظاهر شده‌اند.

9. تداعی‌های مکرر باعث گسترش و انتشار این مخلوقات خیالی شده‌اند.

10. اسطوره در آغاز خودش با دین، قابل تشخیص از آن نیست.

11. با تحول اسطوره دین پدید آمده.

12. دین عبارت از این احساس است که دنیای ما، بخشی از دنیای بزرگتر و فوق طبیعی است که در آن اهداف والاتر انسانی به ثمر می‌نشیند و تحقق می‌یابد.

 

 

ویلیام جیمز 1910_42

1. شناخته شده ترین روان‌شناس در گرایش توصیفی به دین است. 

 

2.کتاب انواع تجربه دینی(1902) بزرگترین اثر کلاسیک در زمینه روانشناسی دین است.

 

3. ارزیابی نهایی یک عقیده یا تجربه را، فقط در سایه ثمربخشی آن در زندگی فرد می‌توان انجام داد.پراگماتیسم.

 

4. از موارد نسبتاً نادر به عنوان آزمودنی‌های اولیه خود بهره می‌گرفت و به جای استنتاج آماری پر زحمت از توانایی تشخیص و بصیرت استثنایی خود بهره می‌جست.

 

5. کتاب انواع تجربه دینی با علاقه پایدار وی به توجیه فلسفی ایمان دینی شکل گرفت.


تیتر خبر:مطالعه محققان در سال 2015 که توسط رسانه های اصلی تبلیغ شده و ادعا می کند کودکان مذهبی سخاوت کمتری دارند

یک مقاله علمی در سال 2015 برای نشان دادن تأثیر منفی یک تربیت دینی بر سخاوت کودک در عناوین ملی قرار گرفت - با این تفاوت که معلوم است عکس این است و سالها طول کشید تا اعتراض انجام شود.

این مقاله ، که در نشریه زیست شناسی در سال 2015 منتشر شد ، توسط 80 رسانه از جمله لس آنجلس تایمز ، اومیست و بوستون گلوب انتخاب شده است.

چکیده ای از مقاله از سایت psychology today.com

در سال 2015 ، مقاله ای توسط Jean Decety و همکارانش گزارش داد که کودکانی که از نظر مذهبی تربیت شده اند ، سخاوت کمتری دارند. این مقاله بسیار مورد توجه قرار گرفت و توسط بیش از 80 رسانه از جمله اقتصاددان ، بوستون گلوب ، لس آنجلس تایمز و ساینتیک آمریکن پوشش داده شد. همانطور که مشخص شد ، مقاله توسط Decety اشتباه بود. محقق دیگر ، عظیم شریف ، متخصص برجسته دین و رفتار طرفدار اجتماعی ، از نتایج شگفت زده شد ، زیرا تحقیقات و فراتحلیل خودش (ترکیبی از شواهد در بین مطالعات بسیاری از نویسندگان) نشان داد که مشارکت مذهبی ، در بیشتر زمینه ها ، افزایش می یابد سخاوت شریف از این داده ها درخواست کرد تا سعی کند با روشن تری آنچه می تواند اختلاف را توجیه کند ، درک کند.به اعتبار Decety ، او داده ها را منتشر کرد. و با تجزیه و تحلیل مجدد ، شریف کشف کرد که نتایج به دلیل خطای کدگذاری بوده است. داده ها در بسیاری از کشورها جمع آوری شده است ، به عنوان مثال ایالات متحده ، کانادا ، ترکیه ، و غیره و اطلاعات کشور به عنوان "1 ، 2 ، 3" کدگذاری شده بود. اگرچه مقاله Decety گزارش داده است که آنها برای کشور کنترل کرده اند ، آنها به طور تصادفی برای هر کشور کنترل نکرده اند ، اما فقط آن را درمان کرده اند به عنوان یک متغیر پیوسته منفرد ، به طوری که به عنوان مثال "کانادا" (با کد 2) با دو برابر "ایالات متحده" (با کد 1). صرف نظر از آنچه ممکن است در مورد شایستگی ها و رتبه بندی نسبی کشورها فکر کند ، بدیهی است که این روش صحیح برای تحلیل داده ها نیست. هنگامی که به درستی تجزیه و تحلیل شد ، و با استفاده از شاخص های جداگانه برای هر کشور ، "یافته ها" Decety ناپدید شد. تجزیه و تحلیل و اصلاح مجدد شریف در همان ژورنال ، زیست شناسی فعلی ، در سال 2016 منتشر شد. با این حال ، رسانه ها این موضوع را دنبال نکردند. در حالی که نتایج نادرست اولیه را به طور گسترده پوشش می داد ، فقط چهار رسانه تصحیح را انجام دادند.


مصطفی ملکیان در نقد کتاب روانشناسی دین»: روانشناسی دین» در زمینه‌ی خود کتابی جامع است

نشست نقد و بررسی کتاب "روانشناسی دین" نوشته‌ی دیوید وولف با ترجمه‌ی محمد دهقانی برگزار شد.
به گزارش خبرنگار بخش کتاب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در چهارمین نشست نقد و بررسی کتاب روشن که روز گذشته (پنجشنبه) برگزار شد، مصطفی ملکیان کتاب "روانشناسی دین" را پیونددهنده‌ی دانش‌های روانشناختی و دانش‌های دین‌پژوهانه دانست و گفت: مجموعه‌ی دانش‌هایی که درباره‌ی دین به پژوهش می‌پردازند، دو دسته‌اند؛ یک دسته دین‌پژوهانی که با حقیقت و کذب ادیان کاری ندارند و دین را به عنوان پدیده درنظر می‌گیرند و دسته‌ی دیگر، دین‌پژوهانی که مقصدشان، مشخص‌ کردن حق و باطل ‌بودن یک دین خاص است. روانشناسی دین با روانشناسی دینی متفاوت است؛ روانشناسی دین یک شاخه از علوم دینی است که در آن گفته می‌شود دین درباره‌ی روان آدمی چه می‌گوید.
او همچنین گفت: مجموعه‌ی آن‌چه روانشناسان دین می‌گویند، پنج شاخه است و کتاب دیوید وولف به این پنج شاخه می‌پردازد. دسته‌ی اول، مباحثی هستند که عوامل روانی مؤثر در پیدایش دین تاریخی را مطرح می‌کنند. دسته‌ی دوم، عوامل روانی اقبال دین است؛ به عبارت دیگر، چه علل و عوامل درونی وجود دارد که التزام پیروی ‌کردن از دین را ایجاد می‌کند.
این پژوهشگر در ادامه یادآور شد: دسته‌ی سوم، عوامل روانی مؤثر در کیفیت دینداری را مشخص می‌کند. دیوید وولف تعریف پارسایی را به دینداری ترجیح می‌دهد و معتقد است گاهی بخش‌هایی از یک دین برای یک فرد مهم است و بخش‌های دیگر آن مورد غفلت قرار می‌گیرد و در این خصوص، علل روانی در کیفیت دینداری وجود دارد. دسته‌ی چهارم، آثار دینداری در روان آدمی و دسته‌ی پنجم در رابطه با معیارهای دینداری است که به بحث درباره‌ی معیارهای روانشناسی برای تشخیص بی‌دینی و دینداری افراد می‌پردازد. هر بحثی که در روانشناسی دین مطرح است، به این پنج شاخه برمی‌گردد.
ملکیان از کتاب "روانشناسی دین" به عنوان کتابی جامع در حوزه‌ی رواشناسی دین یاد کرد و گفت: روانشناسی دین به حق و باطل‌ بودن ادیان کاری ندارد و فلسفه‌ی دین و الهیات است که به صدق و کذب یک دین می‌پردازد. از این منظر، روانشناسی دین، شاخه‌ای از شاخه‌های دین‌پژوهی است؛ اما جزو شاخه‌های روانشناسی نیز محسوب می‌شود.
او درباره‌ی اهمیت کتاب "روانشناسی دین" نیز گفت: این کتاب سه مزیت بزرگ دارد: جامعیتش بیش از کتاب‌های دیگر در این زمینه است. همچنین در نوسان روانشناسی نظری و تجربی است و به‌طور تمام و کمال و فقط در زمینه‌ی مباحث نظری و یا مباحث تجربی نیست؛ بلکه دائما میان این دو حوزه در حرکت است. انصاف چشمگیر وولف نیز در داوری درباره‌ی دین، از دیگر ویژگی‌های کتاب است.
این نویسنده و پژوهشگر سپس به نقاط ضعف کتاب اشاره و عنوان کرد: فصل‌های کتاب نظم مشخصی ندارند و موضوعات مورد بحث کتاب در سامانه‌ی نظم‌بندی بدی قرار گرفته، حجم پردازش به مباحث متناسب با حجم پرداخته‌شده نیست، و وولف در بعضی مباحث بیش‌تر به ادیان غربی نگاه کرده و به جهاتی بیش‌تر دیدگاه‌هایی را که در ادیان غربی مطرح است، در کتاب گفته است.
همچنین حسن هاشمی میناباد در سخنانی درباره‌ی ترجمه‌ی محمد دهقانی از "روانشناسی دین" گفت: کتاب "روانشناسی دین" ترجمه‌ای کامل از اثر مؤلف است و می‌تواند به‌عنوان یک معیار علمی و ملموس و نظام‌مند محسوب شود تا دیگران بر اساس آن، کتاب‌های متعدد در حوزه‌ی روانشناسی دین را بسنجند.
او افزود: کتاب "روانشناسی دین" کتاب درسی اغلب درس‌های روانشناسی دین است و جزو منابع اصلی حوزه‌ی دین‌پژوهی شمرده می‌شود.
هاشمی با اشاره به متن اصلی کتاب گفت: عبارت‌های متن اصلی نسبت به بقیه‌ی کتاب‌های روانشناسی پیچیده؛ اما از ایجازی شگرف برخوردار است.


من از سایت زیر ک آقای Andi tix در مورد روانشناسی دین مطالعه و برسی کرده بودند رو ترجمه کردم https://www.psychologytoday.com/us/blog/the-pursuit-peace/201712/the-psychology-religion

 

یکی از اولین خاطرات من از کلیسا است. به نظر می رسید که ما همیشه برای گفتن تسبیح زودرس می رسیدیم ، اما صبح امروز یکشنبه ، مادر و برادرم دیر آمدیم. ما دو برابر آن را از پله های بتونی بلند کردیم تا درهای فی کلیسای سنتی کاتولیک با آجر قرمز را باز کنیم تا درهای حرم را بسته ببینیم.به نظر می رسید که به دلیل تأخیر اجازه ورود به ما را نداریم ، بنابراین ما در یک مسافرخانه کوچک و سرد قرار داشتیم که پر از چیزی نبود که بتوانیم به آن نگاه کنیم اما تبلیغات را برای مشاغل محلی و دو ایستگاه آب مقدس ارسال کردیم. در آن زمان فقط چهار نفر بودم ، به سرعت خسته شدم. یک سرود شروع شده بود ، و من یک زیرچشمی نگاهی از گذرگاه بسته کردم. جماعت را با آواز راهنمایی می کردند: خداوندا ، اینجا هستم! پروردگار من هستم؟ شنیده ام که تو شب صدا می زدی! من می روم ، پروردگار ، اگر تو مرا راهنمایی کنی . بیشتر جماعت حتی با هم آواز نمی خواندند.این واقعیت که من به وضوح این واقعه را به یاد می آورم ، چیزی در مورد گرایش شدید مذهبی و معنوی من آشکار می کند. اما این حادثه همچنین سوالی برای من ایجاد کرد که به کانونی برای بسیاری از زندگی حرفه ای من تبدیل شده است: چه چیزی توضیح می دهد که چرا برخی از مردم مذهبی تر از دیگران هستند؟ طی 15 سال گذشته ، من دوره کارشناسی روانشناسی دین و معنویت را تدریس کرده ام. اکثر دانشجویان من در معرض تنوع معنوی و معنوی قابل توجهی نبوده اند ، بنابراین من اغلب در طول مدت 10 تا 15 نفر از اعضای جامعه را برای به اشتراک گذاشتن داستان های خود ، اغلب در طول بحث های بین دینی ، وارد می کنم. از طریق این ارائه ها ، کاملاً واضح است که افراد در رویکردشان نسبت به دین و معنویت متفاوت هستند و ما را به این دلیل دعوت می کند که دلیل آن را بررسی کنیم. یکی از فرضیه های رایج که توسط اعضای هیئت مدیره و دانشجویان انجام می شود این است: افراد غیر مذهبی بیشتر احتمال دارد که اطلاعات را به صورت تحلیلی یا منطقی پردازش کنند در حالی که افراد مذهبی بیشتر به شهود یا احساسات اعتماد می کنند.شواهد و مدارکی برای این فرضیه "سبک پردازش" ایجاد شده است. در مطالعه ای در سال 2011 ، شرکت کنندگان برای نوشتن در مورد زمانی که دنبال شهود خود بودند - شاید تعجب آور - احتمالاً پس از آن به خدا ایمان دارند نسبت به کسانی که برای نوشتن در مورد زمانی که با دقت در یک موقعیت استدلال کردند ، بیشتر بود.در همین راستا ، یک مطالعه در سال 2012 نشان داد که شرکت کنندگانی که برای مشاهده آثار هنری به تصویر کشیدن تفکر تحلیلی (Rodin’s The Thinker) اختصاص داده شده اند ، کمتر از کسانی که برای دیدن آثار هنری با ویژگی های سطح مشابه (Discobolus of Myron) ایمان دارند ، خدا را باور می کنند.

 

تحقیقات اخیر که بسیار مورد توجه قرار گرفته است ، تصویری متفاوت را ترسیم می کند. دانشمندان دانشگاه های کاونتری و آکسفورد زائران را در 500 مایلی کامینو د سانتیاگو در شمال اسپانیا ردیابی کردند تا از آنها در مورد قدرت اعتقادات مذهبی و معنوی و مدت طولانی زیارت آنها س askال کنند. سپس محققان وظیفه احتمالی این زائران را ارائه دادند که در آن آنها می توانند پاسخ منطقی یا "احساس روده" را انتخاب کنند. نه قدرت اعتقاد و نه زمان زیارت پاسخ منطقی یا شهودی را برای این کار پیش بینی نکردند.در یک مطالعه پیگیری ، ناحیه ای از مغز که به تفکر تحلیلی اختصاص دارد و در برخی اوقات در مشکوکین مذهبی فعالیت بیشتری دارد ، در شرکت کنندگان تحقیق تحریک شد. این تأثیر کلی در اعتقاد به خدا نداشت. در علم ، این همان چیزی است که "عدم تکثیر" نامیده می شود. به عبارت دیگر ، با نمونه ها و روش های مختلف ، یافته ها گاهی سازگار نیستند. من می توانم مجادله ای را در بین روانشناسان دیگرم درمورد مذهب در مورد نحوه تفسیر همه اینها تصور کنم. برخی ممکن است بگویند که آنها فرضیه سبک پردازش را می پسندند زیرا ادبیات تحقیق بیشتر اثبات شده است ، تحقیقات جدید صرفاً یک استثنا در الگوی کلی است. برخی دیگر ممکن است به نفع تحقیقات جدیدتر استدلال کنند زیرا روشهای آن با داشتن نمونه گسترده تری از افراد و استفاده از فناوری پیشرفته تر ، بهتر است.شخصاً ، وقتی یافته های مختلفی از این دست را می بینم ، فرض من این است که ، حتی اگر اثری هم باشد ، احتمالاً در سمت کوچک است. به عبارت دیگر ، حتی اگر سبک پردازش به نوعی در آن دخیل باشد ، ممکن است بهترین دلیل برای مذهبی بودن برخی از افراد نسبت به دیگران نباشد. بنابراین ، توضیحات بهتر چیست؟ اگر بخواهم خودم را به سه متغیر محدود کنم - بر اساس تمام تحقیقاتی که در روانشناسی دین می دانم - این همان چیزی است که می شود: اولین استعدادهای ژنتیکی ما خواهد بود. تحقیقات در حمایت از این نشان می دهد که دوقلوهای یکسان - حتی اگر از هم جدا شوند - از نظر اعتقادی و فعالیت های مذهبی شباهت قابل توجهی به دوقلوهای برادر دارند. در حقیقت ، اتفاق نظر علمی این است که 30-50٪ اختلافات مذهبی افراد به دلیل عوامل ژنتیکی است ، و این تنها تفسیر قدرتمند است.نه اینکه دین داری فی نفسه ارثی باشد ، بلکه برخی از ویژگی های شخصیتی که ممکن است بر دین داری تأثیر بگذارد ، مانند گشودگی ، فروتنی ، یا تمایل به تردید و تردید ، ممکن است از نظر ژنتیکی مستعد ابتلا به روش هایی باشد که بیش از آنچه حدس بزنیم در ما تأثیر می گذارد.

 

دوم نیاز به کنترل است. به عنوان مثال ، در یک مطالعه ، دانشمندان افراد را موظف کردند که یا در مورد یک واقعه مثبت اخیر بنویسند که در آن یا خود کنترلی داشته باشند یا یک واقعه که در آن نبوده اند. نکته قابل توجه ، افرادی که فکر می کردند در مورد خودکنترلی خود فکر می کنند ، پس از آن به طور قابل توجهی کمتر به یک خدا کنترل کننده اعتقاد داشتند.من یک دوست ملحد دارم که شوخی می کند ، اگر می دانست که به زودی می خواهد بمیرد ، دعا می کرد ، به هر حال. نه اینکه او در واقع این کار را انجام دهد ، اما چرا کسی این کار را می کند؟ وقتی کنترل زندگی خود را از دست می دهیم ، اغلب به دین روی می آوریم. وقتی کنترل شخصی زیادی داشته باشیم ، این کار را نمی کنیم. سوم گروه هایی است که با آنها شناسایی می شویم. منظور من از این امر خانواده ، جامعه و فرهنگ گسترده تر است. تحقیقات مبتنی بر نظرسنجی های گالوپ نماینده ملی این نکته را تأیید می کند. به عنوان مثال ، هنگامی که از شما سال شد "آیا دین بخشی مهم در زندگی روزمره شماست؟" بیش از 99٪ مردم مصر می گویند "بله". این را با 66٪ آمریکایی ها و 16٪ سوئدی ها مقایسه کنید. به عنوان یک آمریکایی ، گرچه تمایل دارم که اعتقادات و فعالیتهای مذهبی و معنوی خود را انتخاب کرده ام ، واقعیت این است که اگر در مصر یا سوئد بزرگ شده باشم احتمالاً کاملاً متفاوت اعتقاد داشته و رفتار می کردم.به طور خاص تر ، تصور می کنم این باورهای مذهبی کسانی است که بیشتر آنها را تحسین می کنیم و بیشترین تأثیر را بر ما دارند. اگر به اعتقاد ما رسیده است که افراد مذهبی به دلایلی "خونسرد" هستند ، احتمالاً ایمان آورده و شبیه آنها رفتار خواهیم کرد. اگر در عوض ، به این باور رسیده ایم که ملحدان "خونسرد" هستند ، احتمالاً در آن جهت حرکت خواهیم کرد. ژنتیک ، کنترل و گروه ها. مانند هر رفتار دیگری که روانشناسان مطالعه کرده اند ، رفتار مذهبی نیز تحت تأثیر تعامل بین طبیعت و پرورش است. هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که ما نمی فهمیم. یک پاسخ آزمایشی پنج سوال دیگر ایجاد می کند. رمز و راز باقیمانده و ، گمان می کنم ، همیشه خواهد بود.برخی از مردم دوست دارند از من سال کنند که بررسی دقیق روانشناسی دین مانند این چطور روی نگرش شخصی من به دین و معنویت تأثیر می گذارد. آیا این تمایل شدید مذهبی و معنوی را که از کودکی داشتم تهدید کرده است؟

 

مطمئناً ، هیچ یک از علمی که من در اینجا گزارش کرده ام با اعتقادات من مغایرت ندارد ، نکته ای که دیدگاه عمومی من را تقویت می کند که اگر ما شواهد را به طور عمیق بررسی کنیم ، علم و ایمان منافاتی ندارند. ایمان مسیحی من همچنین می آموزد که افراد دارای گرایش های ذاتی متفاوتی هستند ("هدیه") ، در زمان آشفته نیاز به لنگر دارند و تحت تأثیر جامعه خود هستند.

 

در حقیقت ، اگر چیزی وجود داشته باشد ، علم راهی دیگر برای پیگیری امور ایمانی به من داده است. اگر علم و دین دو دریچه برای درک جهان است ، زندگی من بدون نور هر دو تاریک می شود.


این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آموزش کسب درآمد از سایت گرام فری مهاجرت و تحصیل در کانادا دالانکوه آموزش سئو وبلاگ مدرسه نمونه ترابی مقدم جونقان فیلم های برتر از نظر من تحصیل به زبان ترکی وبلاگ آسمان آنلاین لاو موزیک شورای دانش آموزی دبیرستان فردوسی کنرک98